هیجان منفی معاملهگران سهام سبب شده تا با وجود عقبگرد بیش از ۲۸ درصدی دماسنج سهام، همچنان شاهد فشار تمامنشدنی فروش در غیبت خریداران باشیم
این رفتارهای هیجانی که هم در دورههای صعودی و هم اصلاحی دامن سهامداران را میگیرد در مجموع به چهار عامل مهم فقر تحلیلی بازار، حرکتهای تودهوار ناشی از محدودیتهای خودساخته، فرصت سوزی سیاستگذار در دوره رونق برای توسعه عرضی بازار و البته سلب اعتماد ناشی از سیاستهای غیرکارشناسانه بازمیگردد. جایی که در روزهای رونق که هر روز رکورد جدیدی در متغیرهای اصلی بازار جابهجا میشد، شاهد انفعال سیاستگذار و رشد حبابی قیمتها بودیم و در شرایط اصلاحی نیز اصل مهم بازار یعنی نقدشوندگی سهام مورد تهدید قرار گرفت.
پیشبینی ۵ کارشناس از وضعیت امروز بورس
تهران روز دوشنبه برای دومین بار طی سه ماه اخیر، به زیر مرز ۵/ ۱ میلیون واحد عقب نشست و در کمترین سطح از ۹ تیرماه قرار گرفت. آنچه این روزها سبب افزایش هیجان منفی در بازار سهام شده است را میتوان در بیتحلیلی بازار، قوانین محدودهکننده، فرصتسوزی بیپایان مقام ناظر و سلب اعتماد معاملهگران از سیاستگذار بورسی خلاصه کرد. جایی که در یک و نیم سال اخیر شاهد رشد افسارگسیخته قیمت کلیه گروهها بدون توجه به مولفههای بنیادی و تبعیت بورسبازان از صفهای خرید و فروش به دلیل محدودیتهای معاملاتی موجود بودیم. ضمن آنکه در دوره رونق بازار که پولهای تازه راه بورس را در پیش گرفته بودند، سیاستگذار برای عمقبخشی و گسترش عرضی بازار حرکتی انجام نداد و در دوره رکود در مقام دلسوزی، اعتماد بورسبازان را سلب کرد.
نیمه گمشده بورس تهران
یک سال و نیم است که بازار سهام به محلی برای کوچ نقدینگی سرگردان تبدیل شده است. جایی که تورم و نگرانیها از آینده اقتصادی و سیاسی کشور سبب شد تا عموم مردم برای حفظ ارزش سرمایه خود (خرد یا کلان) به بازاری پناه بیاورند که سودای کسب سودهای آسان و البته نامتنهاهی آن شهره خاص و عام شده بود. این رویا اما دیری نپایید و از میانه مردادماه سال جاری ورق برگشت و در حال حاضر ۳۹ روز کاری است که مسیر شاخص سهام نزولی شده است و بیش از ۲۸ درصد از سقف خود فاصله گرفت.
وضعیت برخی سهام اما به مراتب وخیمتر بود و بعضا تا ۷۰ درصد کاهش قیمت را نیز ثبت کردند
واقعیت این است که در اوایل صعود شاخص سهام، این سیگنالهای بنیادی بود که سبب افزایش تقاضای سهام شد. در ادامه اما شتاب ورود نقدینگی به بازار، سهام بنیادی را پشت سر گذاشت و غالب سهام فعال در بورس را دربرگرفت. نتیجه این روند، رشد دستهجمعی و همهگیر صنایع مختلف بورسی بود. در آن شرایط اگر از سهامداری در مورد دلایل خرید یا فروش سهامی سوال میشد، جوابی جز رصد صف عرضه و تقاضای آن، دریافت نمیشد. از این رو این مسیر به تدریج نگرانی پیرامون بازار را تشدید کرد و هشدار کارشناسان و تحلیلگران نسبت به رشدهای دستهجمعی و پرشتاب را به دنبال داشت.
هر چند این اخطارها مورد عناد بورسبازان قرار میگرفتند
در این فضا به دفعات بر ضرورت توجه سیاستگذار بورسی به برخی از موارد به منظور مدیریت نقدینگی تاکید شد. این مسیر اما همراه با انفعال سیاستگذار ادامه یافت و مقام ناظر از کنار روزهای ۲۰هزار و حتی ۳۰هزار میلیارد تومانی بورس به راحتی گذشت. نتیجه این انفعال اما افزایش افسارگسیخته قیمتها و حبابیشدنبخش عمدهای از بازار بود. با ورود نماگر اصلی سهام به مسیر نزولی اما سرمایهگذارانی که سراسیمه روانه بازار شده بودند، در فقر تحلیل و تداوم رفتارهای گروهی، راهی جز خروج نیافتند.
اما چرا هیجانات در بورس تهران چه در مسیر نزولی و چه در مسیر صعودی اینچنین معاملات را تحت تاثیر قرار میدهد و منطق و تحلیل را در بین سهامداران کمرنگ میکند؟ پاسخ این سوال را باید در قوانین محدودکننده بازار و البته قوانین خلقالساعهای که البته در حسن نیت سیاستگذار برای بازگشت آرامش به بازار مدون میشود، جستوجو کرد.
ضمن آنکه عدم گسترش عرضی بازار نیز همچنان حلقه مفقوده حرکت معاملات به سمت تحلیلی شدن است. در شرایط فعلی این فقر تحلیلی به وضوح در معاملات دیده میشود. جایی که با وجود انتشار گزارشهای قوی از عملکرد ماهانه برخی بنگاههای بورسی روی سامانه کدال، واکنشی درخور توجه از سهامداران دیده نمیشود اما یک خبر کوچک روند سهم را دستخوش تغییرات اساسی میکند.